عضو جدید خانواده
فقط خدا می دونه که چقدر پسرم روزهای اول زایمانم اذیت شد . پسرحساس و مهربون من هم نگران من بود و هم ازینکه ی فسقلی این همه، همه رو درگیر خودش کنه گیج بود و ناراحت . تازه این جوجه ما پسرهم نبود خداروشکرمیکنم که وجود خانوادم کنارمون باعث شد روزبه زیاد اذیت نشه البته ناگفته نماند که خواهرشو چندبار با جوجه و خرگوش و پول هم داشت طاق میزد و کم کم هرروزی که میگذشت مبلغ رو میبرد بالاتر و معتقد بود خواهرش بیشتر می ارزه . می گفت قسطی میده اما لبخندای خواهر کوچولوش و دنبال کردن صدا و سیمای روزبه ،کم کم رامیسا جای خودشو توی دل روزبه وا کرد مطمئنم رامیسا هم مثل من عاشق روبه است . کم پیش می اد کسی روزبه رو بشناسه و دوسش نداش...